دلم برای یه نفر تنگ شده ...
از يه جايي به بعد به خودت ميگي...اصلن چه دليلي داره به كسي بگم حالم بده ؟اونا چيكار ميتونن واسم كنن...
جز گفتنِ يه الهي بميرم ،جز گفتنِ يه ناراحت نباش ميگذره ...در روز اونقد مي خندي و ميگي واي ...من چقدر خوشحالم كه خودتم باورت ميشه واقعن حالت خوبه اما شبا وقتي سرتو ميذاري رو بالش ميگي نه !! اونقدرا هم خوب نيستم .كم كم گريه كردن يادت ميره ،ميريزي تو خودت ؛ غمه دوريشو ، اينكه رفت با كـَسه ديگر و ...
ميگي به من چه !!
چند وقت بعد ميبيني ديگه نميتوني ... سره يه موضوعِ كوچيك گريه ميكني ، داد ميزني ،ميگي چه بلايي داره سرم مياد ؟به خودت فُحش ميدي ، ميكوبي به درو ديوار ، همه بهت ميگن چته ؟تو كه اينقد ضعيف نبودي !!
از يه جايي به بعد به خودت ميگي...اصلن چه دليلي داره به كسي بگم حالم بده ؟اونا چيكار ميتونن واسم كنن...
جز گفتنِ يه الهي بميرم ،جز گفتنِ يه ناراحت نباش ميگذره ...در روز اونقد مي خندي و ميگي واي ...من چقدر خوشحالم كه خودتم باورت ميشه واقعن حالت خوبه اما شبا وقتي سرتو ميذاري رو بالش ميگي نه !! اونقدرا هم خوب نيستم .كم كم گريه كردن يادت ميره ،ميريزي تو خودت ؛ غمه دوريشو ، اينكه رفت با كـَسه ديگر و ...
ميگي به من چه !!
چند وقت بعد ميبيني ديگه نميتوني ... سره يه موضوعِ كوچيك گريه ميكني ، داد ميزني ،ميگي چه بلايي داره سرم مياد ؟به خودت فُحش ميدي ، ميكوبي به درو ديوار ، همه بهت ميگن چته ؟تو كه اينقد ضعيف نبودي !!
بقیه در ادامه مطلب
دلم برای یه نفر تنگ شده ...
از يه جايي به بعد به خودت ميگي...اصلن چه دليلي داره به كسي بگم حالم بده ؟اونا چيكار ميتونن واسم كنن...
جز گفتنِ يه الهي بميرم ،جز گفتنِ يه ناراحت نباش ميگذره ...در روز اونقد مي خندي و ميگي واي ...من چقدر خوشحالم كه خودتم باورت ميشه واقعن حالت خوبه اما شبا وقتي سرتو ميذاري رو بالش ميگي نه !! اونقدرا هم خوب نيستم .كم كم گريه كردن يادت ميره ،ميريزي تو خودت ؛ غمه دوريشو ، اينكه رفت با كـَسه ديگر و ...
ميگي به من چه !!
چند وقت بعد ميبيني ديگه نميتوني ... سره يه موضوعِ كوچيك گريه ميكني ، داد ميزني ،ميگي چه بلايي داره سرم مياد ؟به خودت فُحش ميدي ، ميكوبي به درو ديوار ، همه بهت ميگن چته ؟تو كه اينقد ضعيف نبودي !!
تو و دلت ميگي ...! اونقد قوي بودم كه ديگه ته كشيده ... تمومِ افكارم ، باورام ، احساسم ، حتا خودمم ديگه ته كشيده
از يه جايي به بعد به خودت ميگي...اصلن چه دليلي داره به كسي بگم حالم بده ؟اونا چيكار ميتونن واسم كنن...
جز گفتنِ يه الهي بميرم ،جز گفتنِ يه ناراحت نباش ميگذره ...در روز اونقد مي خندي و ميگي واي ...من چقدر خوشحالم كه خودتم باورت ميشه واقعن حالت خوبه اما شبا وقتي سرتو ميذاري رو بالش ميگي نه !! اونقدرا هم خوب نيستم .كم كم گريه كردن يادت ميره ،ميريزي تو خودت ؛ غمه دوريشو ، اينكه رفت با كـَسه ديگر و ...
ميگي به من چه !!
چند وقت بعد ميبيني ديگه نميتوني ... سره يه موضوعِ كوچيك گريه ميكني ، داد ميزني ،ميگي چه بلايي داره سرم مياد ؟به خودت فُحش ميدي ، ميكوبي به درو ديوار ، همه بهت ميگن چته ؟تو كه اينقد ضعيف نبودي !!
تو و دلت ميگي ...! اونقد قوي بودم كه ديگه ته كشيده ... تمومِ افكارم ، باورام ، احساسم ، حتا خودمم ديگه ته كشيده