يه وقتایی که دلت گـرفته؛
بغض داری؛
آروم نـیستی؛
دلت بـراش تـنگ شده؛
حـوصله ی هـیـچ کسیو نـداری؛
به یــاد لحظه ای بیفت که:
اون هــمه ی بی قـراری هــای تـو رو دیـــد؛
اما... چـشمـاشـو بست و رفــت...
بغض داری؛
آروم نـیستی؛
دلت بـراش تـنگ شده؛
حـوصله ی هـیـچ کسیو نـداری؛
به یــاد لحظه ای بیفت که:
اون هــمه ی بی قـراری هــای تـو رو دیـــد؛
اما... چـشمـاشـو بست و رفــت...