عجب حکایتی ست این عشق دیرینه ات!
هر وقت از پستوی تنگ دلم
خاطراتت را بیرون میکشم
گردو خاک این کتیبه تاریخی
بر چشمانم مینشیند
نه باستان شناسم
نه تاریخ شناس..
بقیه در ادامه مطلب
عجب حکایتی ست این عشق دیرینه ات!
هر وقت از پستوی تنگ دلم
خاطراتت را بیرون میکشم
گردو خاک این کتیبه تاریخی
بر چشمانم مینشیند
نه باستان شناسم
نه تاریخ شناس..
ولی این عشق تاریخی ات را
چه خوب میشناسم!!