دستهایمان راکه به هم
پیچیدیم
زمان عقب ترافتاد
وجاده سبز شد
گامهایمان
یکی شد
رویاهایمان
مسیرپرندگان
بیامن وتوچمدانهایمان
رابه سوی دریا بیفکنیم
وبارش باران
رانت به نت احساس کنیم
بگذاردلتنگیهابوضوح دیده شوند
بیاگاهی
به آسمان هم سربزنیم
آنجاکه
زمستانش شکوفه های بهاری می دهد
ومن عاشقانه ازگیسوانم
برایت شکوفه می چینم
حالابیادستهای فاصله را
قفل کنیم
زمین منتظرفرودامدن ماست
بیادرباغی دراییم
که فرشتگان
آن انارخاطره دردست دارند.